اسرارنگوئید


# اسرارنگوئید #

با ما سخن از فرقتِ آن یار نگوئید
زین قصه به جز! عاشقِ غمخوار نگوئید

ما وغمِ هجران و بلایِ شبِ دیجور
شرحِ غمِ دل را به دل آزار نگوئید

دل در خمِ آن زلف ! چو زنجیرِ مسلسل
با ما به جز از حلقه و زُنار نگوئید

گرچشم بیوفتاد ! دمی بررخِ دلبر
جز شور و شرر زان لب و رخسار نگوئید

از عشق و می و میکده گوئید به مستان
رازِ می و پیمانه به هشیار نگوئید

ما عاشق و مستیم ز پیمانه ی توحید
زین راز بجز محرمِ اسرار نگوئید

ما را که به دل درد وغمِ عشق فزودند
بی عشق حدیث دل ودلدار نگوئید

یاران همه سرمست و حریفان همه مخمور
زین شیوه ی مستانه به زنهار نگوئید

در صومعه و میکده با یارِ دلارام
با یار نشینید و به اغیار نگوئید

به قلم ✍️#غلام رضا صلاحزاده #(داود )

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *