یار وفا دار نبودی


# یار وفا دار نبودی #

در کنجِ دلم ،مونس و غمخوار نبودی
بر هیچ دلی محرمِ اسرار نبودی

بی رویِ تو ای ماهِ دل افروز،حزینم
در ظلمتِ شب ، بدرِ شبِ تار ،نبودی

نفرین به تو و ،فتنه ی آن چشمِ سیاهت
شایسته ی آن ،عشقِ سزاوار نبودی

میسوخت دلم ،در تبِ جانسوزِ فراقت
هرگز به منِ خسته پرستار نبودی

عشقِ تو اگر باعثِ ویرانی دل شد
براین دلِ ویران شده معمار نیودی

در عشقِ تو بس از همه کس طعنه شنیدم
افسوس تو آن یارِ وفا دار نبودی

در سینه ی من ،داغِ تو بس شعله بیفروخت
آوَخ ،به غم و غصه گرفتار نبودی

پروانه صفت ،در طلبت سوخته ام من
هرگز به دلِ سوخته ام یار نبودی

کز دستِ تو بس،رنج و تعب دید تنِ من
تو با من ماتم زده دلدار نبودی

بر جان و دلم زخمِ عمیقی زده عشقت
آشفته زِ حالِ منِ بیمار نبودی

هر لحظه به من با هوس و حیله و نیرنگ
هم صحبتِ من بودی و انگار نبودی

به قلم✍️#غلامرضا صلاحزاده #(داود)

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *