سرشار شدن


#  سرشار شدن #

ای خوش آن لحظه که دل ،تشنه ی دیدار شدن
دلم از قبله ی روی تو سبکبار شدن

گر چه در خلوتِ دل ،بی تو ندارم آرام
با خیالت همه شب ،مونس و غمخوار شدن

من ز سودایِ تو آشفته و حیران و ملول
چند در حلقه ی زلفِ تو گرفتار شدن

بلبل از شوقِ تو آغوشِ چمن باز آید
دررهِ گلشنِ جان، سوختن و خوار شدن

رویِ زیبایِ تو هر صبح، چو گل خنده زند
به تماشای رُخَت ،راهی گلزار شدن

همچو مستان ،به هواداری آن نرگسِ مست
سرخوش از ،باده ی چشمانِ تو سرشار شدن

هیچ کس با خبر از حالِ منِ غمزده نیست
تا به کی ،با غمِ جان سوزِ تو بیمار شدن

همچو مجنون زِ رهِ لیلیِ غم پرورِ عشق
آرزومندِ وصالِ دل و دلدار شدن

بر من از حسرت عشقِ تو چنان مستولی ست
تا سحر منتظرِ وعده ی دیدار شدن

به قلم ✍️#غلامرضا صلاح زاده #(داود)

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *