# میشکند #
عشقِ پر از سوزِ تب و تاب مرا میشکند
اشکِ غم از دیده چو سیلاب مرا میشکند
گر شکند شیشه ی دل ناله بر افلاک زند
ناله ی شبگیر در این باب مرا میشکند
تا شده ام محو تماشای تو در ظلمتِ شب
ماهِ فرو رفته ی بر آب مرا میشکند
من که ز آشفتگیِ مویِ تو سودا زده ام
زلفِ پریشانِ تو در خواب مرا میشکند
بسکه به یاد غمِ عشقِ تو حزین گشت دلم
عشق و جنون حسرتِ بیتاب مرا میشکند
شعشعه ی نورِ رخت قبله ی بیدار دلان
نورِ تو در مسجد و محراب مرا میشکند
میبرد از هوش زِ سر خالِ سیاهِ لبِ تو
گلرخِ گلگون لبِ عناب مرا میشکند
آیِنه در آیِنه را باده ی مستانه شکست
لعلِ تو با ساغرِ نایاب مرا میشکند
مرغِ دلم دوش به آغوشِ چمن باز پرید
نِکهَتِ گل رشحه ی مهتاب مرا میشکند
به قلم ✍️#غلامرضا صلاحزاده #(داود)
بدون دیدگاه