مرغ سعادت


# مرغ سعادت #

ای مرغِ سعادت ز افق پر بزن اکنون
در گلشنِ احساسِ دلم سر بزن اکنون

من‌ دل به هوایِ رخِ زیبایِ تو بستم
ای ماه بگو بوسه به دلبر بزن اکنون

از بس زِ رُخَت رَشک برد حور و ملائک
پروانه صفت سوخته پر پر بزن اکنون

گاهی به نگاهی دل غمدیده ی ما را
با چشمِ خوشت لطفِ مکرر بزن اکنون

کز باده ی نوشین تو جان گشته مصفا
با ما بنشین باده و ساغر بزن اکنون

هر لحظه غمِ عشقِ تو شورِ دگری داشت
مستانه بیا نغمه ی آذر بزن اکنون

از بس که زسودایِ تو دل گشته پریشان
آتش به دلِ سوخته یکسر بزن اکنون

جز بر سرِ کویِ تو مرا نیست پناهی
آهسته بیا خانه ی ما در بزن اکنون

بر دامنِ دشت و دمن و ساحتِ گلشن
هر صبح دمی جلوه ی دیگر بزن اکنون

به قلم ✍️#غلامرضا صلاحزاده #(داود)

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *