پشیمان ترم از تو


# پشیمان ترم از تو #

بی خویشم و در شهر ! غریبان ترم از تو
در وادی نفرین شده ویران ترم از تو

من بغضِ فرو خورده ی بیداد زمانم
وز جورِ فلک سیر و پشیمان ترم از تو

با آتشِ هجرانِ تو جانم به لب آمد
شبها زخیالِ تو خروشان ترم از تو

یک لحظه بیا در برِ من تا که ببینی
کِامشب منِ سودا زده بی جان ترم ازتو

من بی تو چه سر خورده و بیمارو ملولم
آزرده و دلگیرم‌و گریان ترم از تو

در بادیه ی عشقِ تو مجنونم و دلخون
دیوانه و شوریده و حیران ترم ازتو

از قافله جا ماندم و در من رمقی نیست
در کویِ تو بس بی سر و سامان شدم از تو

بر حالِ دلِ من نظر افکندی و رفتی
هر شب به وصالِ تو شتابان ترم از تو

در حسرتِ شوقِ تو دلِ سوخته دارم
میسوزم و میسازم و سوزان ترم از تو

عشقِ تو بُود مونسِ و غمخوارِ دلِ من
بی عشق بسی زارو پریشان ترم از تو

به قلم ✍️#غلامرضا صلاحزاده #(داود )

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *