# خوشتر کشیدم #
در خیالم عکس آن ساقی مه پیکر کشیدم
چهره ی زیبای او را همچو گل خوشتر کشیدم
شد زِ نورِ تابناکش دیده و دل هر دو روشن
بر فرازِ آسمانها نور او محشر کشیدم
ناگهان گیسو پریشان کرد و دل از حیرتش سوخت
زلفِ مُشکینش زحیرانی پریشانتر کشیدم
میکشیدم گوشه ی محرابِ ابرویِ خمش را
من هلالِ ابروانش از همه بهتر کشیدم
نرگسِ مستش مرا مست از شرابِ ناب میکرد
چشمِ شهلایش به رنگِ چشمه ی کوثر کشیدم
بر سرِ من ناگهان چون سایه ی مهرش بیوفتاد
منزِ اوجِ رفعتش همچون قلندر پر کشیدم
وز جمالِ حسن و عشقِ او شدم مفتون و شیدا
او چو شمعی بود و من پروانه وش پر پر کشیدم
گر چه آن شاهِ ولایت صد سپه سالار دارد
بر حریمِ آستانش هر طرف نوکر کشیدم
چون شنیدم نام اورا در اذان و در اقامه
نامِ او را بر دلِ دیوانه ام یکسر کشیدم
یادِ او بگشود در ها را به رویِ من زِ هر سو
از برایِ فتح و نصرت من یلِ خیبر کشیدم
تا شدم مستغرقِ دریایِ عشق بی کرانش
دوش در رویا علیِ مرتضی حیدر کشیدم
به قلم✍️#غلامرضا صلاحزاده #(داود)
بدون دیدگاه