عشق بنا بود،نبود


# عشق بنا بود ، نبود #

عشق زیبائی الطاف خدا بود ، نبود
از ازل تا به ابد عشق بنا بود ،نبود

عشق شایسته ی اوصاف خدا بود خدا
به یقین در همه جا عینِ دوا بود،نبود

دل گرفتارِ تو و جان متحیر زغمت
برلبم زمزمه ی ذکر و دعا بود نبود

گلشن باغ دلم بویِ ریاحین میداد
عِطرِ گیسویِ تو در باد رها بود ،نبود

همچو آن یاسِ سپیدی که به رنگِ شادی
برلبِ غنچه ی گل خنده روا بود،نبود

من چو پروانه همی گردِ رُخَت میگشتم
جلوه ات آیِنه ی قطب ! نما بود ،نبود

آن قَدَر هوشِ من از باده ی عشقِ تو ربود
مستی و شورِ من از اهلِ وفا بود ،نبود

چشمِ نازِ تو عجب ! جان و دلم آتش زد
در رهت سوختنم !محضِ رضا بود ، نبود

یک شبی گشت دلم تنگ ز تنهایی یار
در دلِ غمزده ام صد گله ها بود، نبود

هر کجا جلوه ی عشقِ تو هویدا میگشت
غمِ عشقت به دلم تیرِ بلا بود ،نبود

با که گویم که میان من و تو حائل نیست
سایه ات بر سرِ من مهر و صفا بود، نبود

شعله ی عشقِ تو بس راه گشا بود به دل
در دلِ سوخته ام سوز و نوا بود نبود

به قلم✍️#غلامرضا صلاحزاده#(داود)

این شعر هم خالی از لطف نیست !  پیش تو ماه آمده ام

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *