# منم #
آن که در وصف تو بس شعر سروده است منم
نام نیکوی تو هرلحظه ستوده است منم
دیده ی مهر تو هر لحظه مرا تسکین است
چشم ناز تو ،دلش را بربوده است منم
میچکد اشک ، ز سوزِ تو چو سیماب روان
غم و اندوه تو با مویه زدوده است منم
آن که در بستر غم بی تو چه شبها به سحر
به هواداریت هر شب، نغنوده است منم
من به سودای تو از هوش برفتم یکسر
وان که در عشق تو بس طعنه شنوده است منم
آن که از وصل تو درمان طلبیده است بسی
بردر وصل تو امید نموده است منم
تو چنان در دل من جای گرفتی ای عشق
وان که در خلوت دل یار تو بوده است منم
به قلم #غلامرضا صلاحزاده #( داود)
بدون دیدگاه