شاعرانه میبارم


# شاعرانه میبارم #

دلم گرفته برایت دانه دانه می بارم
برای یاد عزیزم ،کودکانه می بارم

زِبس که در غم عشقت،ز دیده خون بارم
تو رفته ای ز کنارم ،بی بهانه می بارم

من از نگاه نجیبت همیشه حیرانم
همیشه دیده ز حسرت ،عاجزانه می بارم

زِ شوق نرگس مستت در این قفس مردم
برای چشم سیاهت شاعرانه می بارم

چه مهربان و پاک و نجیبی لطیف همچون گُل
برای دیدن رویت ،عاشقانه می بارم

نشسته در دلِ تنگم،غبار تنهایی
در ارزوی خیالت خالصانه می بارم

دلم ز درد جدایی ملول شد ،اما
میان این همه غمها ،بی کرانه می بارم

شبی که ناله و آهم ،به گوش کس نرسد
چو بغض ناله ی شبگیر ،در شبانه می بارم

برای لعل تو خون جگر خورد داود
به یاد شهد لبانت شانه شانه می بارم

به قلم ✍️#غلامرضا صلاحزاده #(داود )

این شعر هم خالی از لطف نیست !  سلطان عشق

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *