# قسمتم این است #
من سوخته ی عشقِ توام طینتم این است
میسوزم و میسازم و من صحبتم این است
دل در طلبِ وصلِ تو بس در تب و تاب است
من صبر ندارم چه کنم طاقتم این است
در وادی عشقِ تو گرفتارم و دل خون
دیوانه و مجنون توام حالتم این است
از گردشِ ایام شکایت چه توان کرد
هر لحظه به صد گونه بلا قسمتم این است
جانا چه کنم تا تو شوی مونس و یارم
زین بیش مرجان دلِ من حسرتم این است
وز عشقِ تو من شهره ی شهرم به ملامت
چون من به تو نزدیکترم راحتم این است
این دل که مقیمِ حرمِ کعبه ی عشق است
من شیفته ی روی توام الفتم این است
لعلِ لبِ سرخِ تو بود باده ی نابم
بر جامِ لبت بوسه زنم شربتم این است
به قلم ✍️غلامرضا صلاحزاده (داود )

