آهسته آهسته


# آهسته آهسته #

پریشان کرده زلفش ،خواب را آهسته آهسته
زمن‌ برده ،قرارو تاب را،آهسته آهسته

خدایا توبه بشکستم ،دلِ خُم خانه پُر خون شد
به پیش اور ، می نایاب را آهسته آهسته

خمارِ چشمِ شهلایش ، غزل خوان کرد ،مجلس را
به جوش آورده شعرِ ناب را،آهسته آهسته

چراغ رهروانِ شب زبیداری ،برافروزان
گل افشان کن ،شب مهتاب را آهسته آهسته

من‌ ازروزِازل،بانغمه ی عشقت هم آوازم
بزن اهنگِ خوش،مضراب را ،آهسته آهسته

بیا در بزمِ ما بنشین ،درخشان کن،شبستان را
بنا کن ،خانه ی این باب را،آهسته آهسته

به قلم #غلامرضا صلاحزاده #(داود)

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *