عکس_رخت


# عکس_رخت #

هر لحظه نام و ذِکرِ تو، در شعر من مضمون شده
در انتظار مقدمت ،جان در رَهت محزون شده

از آتشِ هجرانِ تو ،هفت آسمان سوزد زغم
در حسرتِ لعلِ لبت ،چشمِ فلک پُر خون شده

در حلقه ی گیسوی تو، آشفته ام در کوی تو
از طره ی هندوی تو شوریده دل مجنون شده

گر تو به یوسف بنگری ،از عشق پیراهن دری
کز حُسنِ خوبانِ جهان، جانها زتن بیرون شده

ای ساقی بزمِ طرب، برخیزو می در جام ریز
از جامِ نابِ باده ات، مستان همه مفتون شده

ای رویِ تو درمان من ،آتش مزن بر جانِ من
با تابشِ عکس رُخَت، آفاق نور افزون شده

چون یاسهای ارغوان ،با لاله های آتشین
وز عِطرِ انفاسِ دمت ،گلزارها گلگون شده

به قلم #غلامرضا_صلاح_زاده (#داود)

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *