طبیب دردمند


# طبیب دردمند #

ماهِ من !آئینه ی انوارِ من
پرده بردار از رخت ای یارِ من

چشمِ تو زیبنده ی عرض و سما
ای نگاهت عشرتِ سرشارِ من

کز لبِ لعلت غزل نوشم بسی
شهدِ شعرت !شیوه ی گفتارِ من

مهرِ تو سرچشمه ی کانِ وجود
ای دلت گنجینه ی اسرارِ من

بر درت چشم انتظارم تا سحر
کی شود باوصلِ تو دیدارِ من

ای شفیق و ای طبیبِ دردمند
چاره ای کن بر دلِ بیمارِ من

وز غمت من ناله دارم سوزناک
یادِ تو هرروزو شب تکرارِ من

کاش بر بالینم آیی هر شبی
در حقیقت چون تویی غمخوارِ من

دست گیر امشب مرا سردر گمم
لطف کن امشب برآید کارِ من

چون تو هستی رَهنما و رهنمود
نیست غیر از تو کسی دلدارِ من

به قلم✍️#غلامرضا صلاحزاده #(داود)

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *