همه رفتند


# همه رفتند #

صاحب نظران ،آیِنه داران ، همه رفتند
صد قافله با شاه سواران ،همه رفتند

دلسوخته گان ،گوشه نشینانِ خرابات
ماتم زده و خسته و حیران ،همه رفتند

چون لاله ی گلگون شده در دشتِ شقایق
باداغِ جنون ،لاله عُذاران همه رفتند

ما باکه نشینیم و بمانیم در این شهر
آوخ ،که از این شهر رفیقان همه رفتند

آنان که به منزلگهِ عشاق رسیدند
آسوده کزاین منزلِ ویران همه رفتند

یک لحظه شبی در بَرِ دلدار ،بماندند
کز کویِ دل ودلبرو جانان همه رفتند

آنان که در این مرحله سرگشته ی عشقند
آشفته چو یک خوابِ پریشان همه رفتند

نه نوح بماند و نه سلیمان و نه موسی
داودِ نبی آصفِ دوران همه رفتند

تاراج شد آن ،تاجِ زرو تختِ سلاطین
کز کاخِ جهان ،فرعون و هامان همه رفتند

به قلم✍️#غلامرضا صلاحزاده #(داود )

این شعر هم خالی از لطف نیست !  همدم جانان شدم

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *